زناشویی

چرا احساسات منفی و ناراحتی‌ها در روابط، معمولاً سرکوب می‌شوند؟ 19 نکته

سرکوب احساسات منفی و ناراحتی‌ها در روابط، پدیده‌ای رایج اما مخرب است. به جای مواجهه سازنده با این احساسات، بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند آنها را نادیده گرفته یا پنهان کنند. این رفتار، اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت آرامش ظاهری ایجاد کند، اما در بلندمدت به روابط آسیب جدی وارد می‌کند. در اینجا به 19 دلیل مهم برای چرایی سرکوب احساسات منفی در روابط می‌پردازیم:

دلایل متعددی برای سرکوب احساسات منفی در روابط وجود دارد. این دلایل می‌توانند ریشه در تجربیات گذشته، باورهای فرهنگی و اجتماعی، ترس‌ها و ناامنی‌های فردی داشته باشند.

  • ✔️

    ترس از طرد شدن:

    فرد می‌ترسد که ابراز ناراحتی منجر به از دست دادن عشق و توجه طرف مقابل شود.
  • ✔️

    اجتناب از :

    برخی افراد به شدت از گریزان هستند و سرکوب احساسات را راهی برای جلوگیری از بحث و جدل می‌دانند.
  • ✔️

    فرهنگ و تربیت:

    در برخی فرهنگ‌ها، ابراز احساسات منفی نشانه‌ی ضعف تلقی می‌شود و افراد تشویق می‌شوند احساسات خود را کنترل کنند.
  • رابطه زناشویی

  • ✔️

    باور به آسیب پذیر بودن:

    فرد احساس می‌کند که نشان دادن ناراحتی، او را آسیب‌پذیر و در معرض سوء استفاده قرار می‌دهد.
  • ✔️

    تجربیات تلخ گذشته:

    اگر فرد در گذشته به دلیل ابراز احساسات منفی، مورد انتقاد یا تمسخر قرار گرفته باشد، احتمالاً در روابط بعدی نیز از ابراز آنها خودداری می‌کند.
  • ✔️

    عدم مهارت در ابراز احساسات:

    برخی افراد نمی‌دانند چگونه احساسات خود را به طور سازنده و بدون پرخاشگری بیان کنند.
  • ✔️

    ناآگاهی از احساسات:

    گاهی اوقات افراد حتی متوجه احساسات منفی خود نمی‌شوند و بنابراین آنها را سرکوب می‌کنند.
  • ✔️

    تصور نادرست از رابطه سالم:

    برخی افراد فکر می‌کنند که در یک رابطه سالم، نباید هیچ‌گونه ناراحتی یا ی وجود داشته باشد.
  • ✔️

    نگرانی از قضاوت شدن:

    فرد می‌ترسد که طرف مقابل او را به خاطر احساساتش قضاوت کند یا برچسب منفی بزند.
  • ✔️

    عدم اطمینان به طرف مقابل:

    اگر فرد به طرف مقابل خود اعتماد کافی نداشته باشد، ممکن است از ابراز احساساتش خودداری کند.
  • ✔️

    نگرانی از تاثیر منفی بر طرف مقابل:

    فرد نمی‌خواهد با ابراز ناراحتی، طرف مقابل خود را ناراحت کند.
  • ✔️

    انتظار غیرواقعی از رابطه:

    فرد انتظار دارد که رابطه همیشه بی‌نقص و بدون مشکل باشد.
  • ✔️

    ترس از تغییر:

    ابراز ناراحتی ممکن است منجر به تغییر در رابطه شود و برخی افراد از این تغییر می‌ترسند.
  • ✔️

    فشار اجتماعی:

    فشار از سوی خانواده، دوستان یا جامعه برای حفظ ظاهر خوب و شاد.
  • ✔️

    باور به اینکه ناراحتی مهم نیست:

    فرد فکر می‌کند که ناراحتی او جزئی است و ارزش بیان کردن ندارد.
  • ✔️

    عدم پذیرش مسئولیت:

    فرد نمی‌خواهد مسئولیت احساسات خود را بپذیرد و ابراز آنها را به تعویق می‌اندازد.
  • ✔️

    ترس از صمیمیت:

    ابراز احساسات واقعی می‌تواند باعث صمیمیت بیشتر شود و برخی افراد از این صمیمیت می‌ترسند.
  • ✔️

    وجود الگوهای ناسالم در خانواده:

    اگر در خانواده‌ی فرد، ابراز احساسات منفی سرکوب می‌شده، احتمالاً او نیز همین الگو را در روابط خود تکرار می‌کند.
  • ✔️

    خود کم بینی:

    فرد احساس می کند شایسته ابراز احساسات خود نیست.

این عوامل اغلب با هم ترکیب می‌شوند و باعث می‌شوند افراد به جای مواجهه با احساسات منفی خود، آنها را سرکوب کنند.

آگاهی از این دلایل، اولین قدم برای تغییر این الگو و ایجاد روابط سالم‌تر و صمیمی‌تر است.

درک این نکته ضروری است که سرکوب احساسات، راه حل نیست و تنها مشکلات را به تاخیر می‌اندازد و به رابطه‌ی شما آسیب جدی وارد می‌کند.



چرا احساسات منفی در روابط سرکوب می‌شوند؟

چرا احساسات منفی و ناراحتی‌ها در روابط، معمولاً سرکوب می‌شوند؟

مقدمه

احساسات منفی بخشی اجتناب‌ناپذیر از زندگی انسان هستند و در روابط ما نیز بروز پیدا می‌کنند.با این حال، اغلب شاهد سرکوب این احساسات در روابط مختلف، از خانوادگی گرفته تا عاطفی و دوستانه هستیم.این سرکوب نه تنها به حل مسائل کمک نمی‌کند، بلکه می‌تواند آسیب‌های جدی به سلامت روان و پایداری روابط وارد کند.در این مقاله به بررسی دلایل این پدیده می‌پردازیم.شناخت این دلایل، گامی مهم در جهت ایجاد روابط سالم‌تر و مبتنی بر صداقت و درک متقابل است.وقتی بفهمیم چرا تمایل به سرکوب احساسات منفی داریم، بهتر می‌توانیم راه‌هایی برای بیان سازنده آنها و مدیریت تعارض‌ها پیدا کنیم.

بیایید با هم به این نکته بپردازیم که چرا اغلب به جای مواجهه با احساسات ناخوشایند، آنها را نادیده می‌گیریم و یا پنهان می‌کنیم.

در این مقاله ۱۹ دلیل رایج برای سرکوب احساسات منفی در روابط را بررسی می‌کنیم.با درک عمیق‌تری از این موضوع، می‌توانید روابط سالم‌تر، با صداقت‌تر و رضایت‌بخش‌تری ایجاد کنید.پس با ما همراه باشید تا به بررسی این دلایل بپردازیم.

۱. ترس از طرد شدن

بسیاری از افراد از این می‌ترسند که اگر احساسات منفی خود را بیان کنند، از سوی طرف مقابل طرد شوند یا رابطه به خطر بیفتد. این ترس، به ویژه در روابط عاطفی و خانوادگی قوی‌تر است. آنها فکر می‌کنند که نشان دادن خشم، ناراحتی یا ناامیدی باعث می‌شود که دوست‌داشتنی نباشند یا طرف مقابل آنها را ترک کند. این ترس می‌تواند ریشه در تجربیات گذشته داشته باشد، مانند زمانی که در کودکی به خاطر ابراز احساسات منفی تنبیه شده‌اند. به همین دلیل، ترجیح می‌دهند سکوت کنند و احساسات خود را پنهان کنند تا از طرد شدن جلوگیری کنند. این رفتار در بلند مدت باعث ایجاد نارضایتی و فاصله در رابطه می‌شود. طرد شدن به خاطر ابراز احساسات، نشانه‌ای از یک رابطه ناسالم است.

۲. عدم تمایل به ایجاد درگیری

بعضی افراد به طور ذاتی از درگیری و بحث اجتناب می‌کنند. آنها فکر می‌کنند که بیان احساسات منفی، حتماً منجر به یک مشاجره بزرگ می‌شود. به همین دلیل، ترجیح می‌دهند سکوت کنند و از بیان ناراحتی‌های خود صرف‌نظر کنند تا از بروز هرگونه تنش جلوگیری کنند. این افراد معمولاً آرام و صلح‌جو هستند و از هر چیزی که آرامش آنها را به هم بزند، دوری می‌کنند. اما اجتناب از درگیری به هر قیمتی، باعث می‌شود که مسائل حل نشده باقی بمانند و به مرور زمان، رابطه را تضعیف کنند. درگیری‌های سازنده می‌توانند به حل مسائل و تقویت رابطه کمک کنند. باید یاد بگیریم چگونه به شیوه‌ای محترمانه و سازنده، ناراحتی‌های خود را بیان کنیم. سکوت کردن همیشگی، راه حل مناسبی نیست.

۳. هنجارهای فرهنگی و اجتماعی

در بسیاری از فرهنگ‌ها و جوامع، ابراز احساسات منفی، به ویژه در حضور دیگران، ناپسند تلقی می‌شود. مثلا مردان اغلب تشویق می‌شوند که قوی و بی‌احساس باشند و از نشان دادن ضعف یا آسیب‌پذیری خودداری کنند. زنان نیز ممکن است تحت فشار باشند که همیشه مهربان و خوش‌رفتار باشند و از ابراز خشم یا ناراحتی خودداری کنند. این هنجارها باعث می‌شوند که افراد احساس کنند باید احساسات واقعی خود را پنهان کنند و مطابق با انتظارات جامعه رفتار کنند. این سرکوب احساسات می‌تواند منجر به افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات روانی شود. باید به این هنجارها آگاه باشیم و سعی کنیم در روابط نزدیک خود، فضایی امن برای بیان احساسات واقعی ایجاد کنیم. تغییر این هنجارها نیازمند تلاش جمعی است. با شروع از روابط شخصی خود، می‌توانیم گامی در این راستا برداریم.

۴. باورهای غلط در مورد احساسات

برخی افراد باورهای غلطی در مورد احساسات دارند. مثلاً فکر می‌کنند که داشتن احساسات منفی، نشانه ضعف یا ناکارآمدی است. آنها ممکن است فکر کنند که باید همیشه قوی و مثبت باشند و نباید به خود اجازه دهند که ناراحت یا عصبانی شوند. این باورها باعث می‌شوند که احساسات منفی خود را سرکوب کنند و سعی کنند آنها را نادیده بگیرند. در حالی که احساسات، صرف‌نظر از مثبت یا منفی بودنشان، اطلاعات مهمی در مورد نیازها و خواسته‌های ما ارائه می‌دهند. سرکوب احساسات، باعث می‌شود که از این اطلاعات محروم شویم و نتوانیم به درستی با چالش‌های زندگی روبرو شویم. باید باورهای غلط خود در مورد احساسات را به چالش بکشیم و آنها را با باورهای واقع‌بینانه‌تر و سالم‌تر جایگزین کنیم. احساسات، بخشی طبیعی و ضروری از تجربه انسانی هستند.

۵. عدم مهارت در برقراری ارتباط موثر

بسیاری از افراد نمی‌دانند چگونه به شیوه‌ای سالم و سازنده، احساسات منفی خود را بیان کنند. آنها ممکن است از کلمات نامناسب استفاده کنند، لحن تندی داشته باشند یا به جای بیان احساسات خود، طرف مقابل را سرزنش و انتقاد کنند. این نوع ارتباطات، اغلب منجر به درگیری و سوءتفاهم می‌شود و باعث می‌شود که افراد از بیان احساسات خود خودداری کنند. یادگیری مهارت‌های ارتباطی موثر، مانند گوش دادن فعال، همدلی و بیان احساسات به شیوه‌ای غیرتحمیلی، می‌تواند به افراد کمک کند تا احساسات خود را به شیوه‌ای سالم و سازنده بیان کنند. این مهارت‌ها، روابط را تقویت می‌کنند و از بروز درگیری‌های غیرضروری جلوگیری می‌کنند. شرکت در کارگاه‌های آموزشی ارتباط موثر می‌تواند بسیار مفید باشد. تمرین و تکرار نیز در بهبود مهارت‌های ارتباطی نقش مهمی دارد.

۶. تجربیات تلخ گذشته

افرادی که در گذشته تجربیات تلخی در بیان احساسات خود داشته‌اند، ممکن است از تکرار آن تجربیات هراس داشته باشند. مثلا اگر در گذشته به خاطر بیان احساسات خود مورد تمسخر، تحقیر یا تنبیه قرار گرفته باشند، احتمالاً در آینده از بیان احساسات خود خودداری خواهند کرد. این افراد ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که بیان احساسات، فقط دردسر و ناراحتی به همراه دارد. برای غلبه بر این ترس، نیاز است که به خود یادآوری کنند که هر رابطه منحصر به فرد است و تجربیات گذشته، لزوماً تکرار نخواهند شد. در ضمن، کمک گرفتن از یک متخصص روان‌شناس می‌تواند در این زمینه بسیار موثر باشد. بازسازی اعتماد به نفس در بیان احساسات، نیازمند زمان و تلاش است. به خودتان فرصت دهید تا دوباره یاد بگیرید که چگونه احساسات خود را بیان کنید.

۷. کمال‌گرایی

افراد کمال‌گرا تمایل دارند که همیشه بی‌نقص و بی‌عیب و نقص به نظر برسند. آنها ممکن است فکر کنند که داشتن احساسات منفی، نشانه‌ای از نقص و ضعف است. به همین دلیل، سعی می‌کنند احساسات منفی خود را سرکوب کنند و آنها را از دیگران پنهان کنند. این افراد ممکن است به خود سخت بگیرند و از خود انتظار داشته باشند که همیشه خوشحال و مثبت باشند. کمال‌گرایی، یک الگوی فکری ناسالم است که می‌تواند منجر به استرس، اضطراب و افسردگی شود. باید یاد بگیریم چگونه با خود مهربان باشیم و به خود اجازه دهیم که انسان باشیم، با تمام احساسات و نقص‌هایمان. پذیرش خود و احساساتمان، کلید سلامت روان است.

۸. ترس از قضاوت شدن

بسیاری از افراد از این می‌ترسند که اگر احساسات منفی خود را بیان کنند، از سوی دیگران قضاوت شوند. آنها ممکن است نگران باشند که دیگران آنها را ضعیف، حساس یا بیش از حد احساساتی بدانند. این ترس، به ویژه در جوامعی که بر قوی بودن و کنترل احساسات تاکید دارند، بیشتر است. افراد ممکن است به خاطر جلوگیری از قضاوت شدن، ترجیح دهند احساسات واقعی خود را پنهان کنند و نقشی را بازی کنند که از آنها انتظار می‌رود. باید به یاد داشته باشیم که همه ما انسان هستیم و حق داریم که احساسات مختلفی را تجربه کنیم. قضاوت شدن توسط دیگران، نباید مانع از بیان احساسات واقعی ما شود. ارزش خود را بدانید و به خود اجازه دهید که خودتان باشید. بیان احساسات، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شجاعت است.

۹. حفظ ظاهر

در برخی مواقع، افراد برای حفظ ظاهر و جلوگیری از ایجاد تنش و ناراحتی در جمع، احساسات منفی خود را سرکوب می‌کنند. این رفتار، به ویژه در محیط‌های کاری و اجتماعی رایج است. افراد ممکن است احساس کنند که باید حرفه‌ای و مودب باشند و نباید احساسات واقعی خود را نشان دهند. این رفتار، در حالی که ممکن است در کوتاه مدت مفید باشد، در بلند مدت می‌تواند منجر به استرس و نارضایتی شود. باید تعادلی بین حفظ ظاهر و بیان احساسات واقعی خود پیدا کنیم. در محیط‌های کاری و اجتماعی، می‌توان به شیوه‌ای مودبانه و حرفه‌ای، ناراحتی‌های خود را بیان کرد. سکوت کردن همیشگی، راه حل مناسبی نیست.

۱۰. ناتوانی در تشخیص احساسات

برخی افراد به دلیل عدم آگاهی از احساسات خود، نمی‌توانند آنها را تشخیص دهند و به درستی نام‌گذاری کنند. این افراد ممکن است احساس ناراحتی داشته باشند، اما ندانند که این احساس، خشم، غم، ترس یا ناامیدی است. ناتوانی در تشخیص احساسات، باعث می‌شود که افراد نتوانند آنها را به درستی بیان کنند و به همین دلیل، آنها را سرکوب می‌کنند. افزایش آگاهی از احساسات، نیازمند تمرین و توجه به نشانه‌های بدنی و ذهنی است. یادگیری نام‌گذاری احساسات، گامی مهم در جهت بهبود سلامت روان است. می‌توانید با کمک گرفتن از یک متخصص روان‌شناس، در این زمینه پیشرفت کنید. به احساسات خود گوش دهید و سعی کنید آنها را درک کنید. هرچه بیشتر به احساسات خود توجه کنید، بهتر می‌توانید آنها را مدیریت کنید.

۱۱. عدم اطمینان به طرف مقابل

اگر افراد به طرف مقابل خود اعتماد کافی نداشته باشند، ممکن است از بیان احساسات منفی خود خودداری کنند. آنها ممکن است نگران باشند که طرف مقابل از احساسات آنها سوء استفاده کند یا آنها را در برابرشان به کار ببرد. این عدم اطمینان می‌تواند ناشی از تجربیات گذشته، رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی طرف مقابل یا عدم وجود ارتباط با صداقت و شفاف باشد. ایجاد اعتماد، نیازمند زمان، صداقت و تعهد است. اگر احساس می‌کنید که نمی‌توانید به طرف مقابل خود اعتماد کنید، بهتر است در مورد این موضوع با او صحبت کنید و سعی کنید راهی برای حل این مشکل پیدا کنید. بدون اعتماد، یک رابطه سالم امکان‌پذیر نیست. شما نیز باید برای ایجاد اعتماد، تلاش کنید.

۱۲. ترس از آسیب رساندن به دیگران

برخی افراد از این می‌ترسند که بیان احساسات منفی آنها، باعث آسیب رساندن به طرف مقابل شود. آنها ممکن است نگران باشند که طرف مقابل ناراحت، عصبانی یا ناامید شود. این افراد ممکن است مخصوصا در مورد عزیزان خود، احساس مسئولیت بیش از حدی داشته باشند و بخواهند از آنها در برابر هرگونه ناراحتی محافظت کنند. در حالی که باید به احساسات دیگران احترام بگذاریم، اما نباید به قیمت سرکوب احساسات خود، از بیان آنها خودداری کنیم. بیان احساسات به شیوه‌ای محترمانه و سازنده، می‌تواند به حل مسائل و تقویت رابطه کمک کند. سکوت کردن همیشگی، باعث می‌شود که مسائل حل نشده باقی بمانند و رابطه را تضعیف کنند. هر کسی مسئولیت احساسات خود را بر عهده دارد.

۱۳. الگوهای خانوادگی

در برخی خانواده‌ها، ابراز احساسات، به ویژه احساسات منفی، ممنوع یا ناپسند تلقی می‌شود. کودکان در این خانواده‌ها یاد می‌گیرند که احساسات خود را سرکوب کنند و آنها را از دیگران پنهان کنند. این الگوهای خانوادگی می‌تواند تا بزرگسالی ادامه داشته باشد و باعث شود که افراد در روابط خود نیز احساسات خود را سرکوب کنند. آگاهی از این الگوهای خانوادگی، اولین گام در جهت تغییر آنها است. می‌توانید با کمک گرفتن از یک متخصص روان‌شناس، الگوهای خانوادگی ناسالم خود را شناسایی کنید و راه‌هایی برای تغییر آنها پیدا کنید. تغییر الگوهای خانوادگی نیازمند زمان و تلاش است. به خودتان فرصت دهید تا دوباره یاد بگیرید که چگونه احساسات خود را بیان کنید.

۱۴. ترس از تغییر

برخی افراد از این می‌ترسند که بیان احساسات منفی آنها، باعث ایجاد تغییر در رابطه شود. آنها ممکن است نگران باشند که طرف مقابل واکنش منفی نشان دهد یا اینکه رابطه به طور کلی تغییر کند. این ترس از تغییر، می‌تواند باعث شود که افراد از بیان ناراحتی‌های خود خودداری کنند و به جای آن، سعی کنند وضعیت موجود را حفظ کنند. در حالی که تغییر همیشه آسان نیست، اما می‌تواند فرصتی برای رشد و بهبود باشد. روابطی که توانایی سازگاری با تغییرات را دارند، پایدارتر و رضایت‌بخش‌تر هستند. از تغییر نترسید، به استقبال آن بروید. تغییر می‌تواند فرصتی برای ساختن رابطه‌ای قوی‌تر و سالم‌تر باشد.

۱۵. احساس گناه

برخی افراد ممکن است احساس گناه کنند اگر احساسات منفی خود را بیان کنند، مخصوصا اگر این احساسات مربوط به فردی باشد که به او اهمیت می‌دهند. آنها ممکن است احساس کنند که با ابراز خشم، ناراحتی یا ناامیدی، به طرف مقابل آسیب می‌رسانند یا او را ناراحت می‌کنند. این احساس گناه، می‌تواند باعث شود که افراد از بیان احساسات خود خودداری کنند و به جای آن، آنها را سرکوب کنند. در حالی که باید به احساسات دیگران احترام بگذاریم، اما نباید به خودمان آسیب برسانیم. بیان احساسات به شیوه‌ای محترمانه و سازنده، می‌تواند به حل مسائل و تقویت رابطه کمک کند. احساس گناه، نباید مانع از بیان احساسات واقعی ما شود.

۱۶. سرزنش خود

گاهی اوقات افراد به جای اینکه ناراحتی خود را ابراز کنند، خودشان را سرزنش می‌کنند. آنها ممکن است فکر کنند که مشکل از آنها است و مقصر خودشان هستند. این افراد ممکن است به جای بیان احساسات منفی خود به طرف مقابل، آنها را درونی کنند و به خودشان حمله کنند. این الگوی رفتاری، می‌تواند منجر به کاهش عزت نفس، افسردگی و سایر مشکلات روانی شود. باید با خود مهربان باشیم و به خودمان اجازه دهیم که انسان باشیم، با تمام احساسات و نقص‌هایمان. سرزنش کردن خود، هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. به جای سرزنش کردن خود، سعی کنید علت ناراحتی خود را پیدا کنید و راهی برای حل آن پیدا کنید.

۱۷. نداشتن حریم خصوصی

در برخی روابط، افراد ممکن است احساس کنند که حریم خصوصی کافی ندارند و نمی‌توانند به راحتی احساسات خود را بیان کنند. این مسئله مخصوصا در روابطی که مرزهای مشخصی وجود ندارد یا طرف مقابل به حریم شخصی احترام نمی‌گذارد، بیشتر دیده می‌شود. در این شرایط، افراد ممکن است از ترس اینکه احساساتشان به اشتباه تفسیر شود یا مورد سوء استفاده قرار گیرد، از بیان آنها خودداری کنند. ایجاد حریم خصوصی سالم و مشخص، برای یک رابطه سالم ضروری است. در مورد نیازهای خود به حریم خصوصی با طرف مقابل صحبت کنید و سعی کنید راهی برای ایجاد تعادل پیدا کنید. حریم خصوصی، یک نیاز اساسی انسانی است.

۱۸. عدم دریافت حمایت عاطفی

اگر افراد در روابط خود حمایت عاطفی کافی دریافت نکنند، ممکن است از بیان احساسات منفی خود خودداری کنند. آنها ممکن است احساس کنند که کسی به حرف‌هایشان گوش نمی‌دهد یا به آنها اهمیت نمی‌دهد. این عدم حمایت عاطفی، می‌تواند باعث شود که افراد احساس تنهایی و انزوا کنند و از بیان احساسات خود خودداری کنند. دریافت حمایت عاطفی، برای سلامت روان و پایداری روابط ضروری است. اگر احساس می‌کنید که در روابط خود حمایت عاطفی کافی دریافت نمی‌کنید، با طرف مقابل صحبت کنید و نیازهای خود را بیان کنید. توجه داشته باشید شما می‌توانید به دنبال حمایت عاطفی از دوستان، خانواده یا یک متخصص روان‌شناس باشید.

۱۹. تمرکز بر روی دیگران

برخی افراد به طور مداوم بر روی نیازها و خواسته‌های دیگران تمرکز می‌کنند و به نیازهای خود بی‌توجه هستند. این افراد ممکن است از بیان احساسات منفی خود خودداری کنند، زیرا می‌ترسند که باعث ناراحتی دیگران شوند یا نیازهای آنها را نادیده بگیرند. این الگوی رفتاری، که به عنوان “رضایت‌جویی” شناخته می‌شود، می‌تواند منجر به فرسودگی عاطفی، استرس و نارضایتی شود. باید تعادلی بین توجه به نیازهای خود و نیازهای دیگران ایجاد کنیم. خودمراقبتی، یک نیاز اساسی انسانی است. به خودتان اهمیت دهید.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا